بسم الله الرحمن الرحیم
آمار بازدید
  • 7,733
  • 12,979
  • 384,650
  • 3,123,362
  • 11,868,758

۱-مقاله درخت سعادت

بسترها و مراحل كسب سعادت

تقديم به محبين و شيفتگان ائمه معصومين عليهم السلام

پیشگفتار

احتراما باستحضار میرساند تدوین این مقاله که تقدیم عزیزان گردیده در سال ۱۳۸۴ شروع و تاکنون ادامه داشته و بارها ویرایش آن اصلاح شده و هر بار که مطلبی به ذهن نویسنده یا طی مشاوره با کارشناسان مختلف به آن رسیده ، مقاله اصلاح و بهینه گردیده است. مثلا در ویرایش قبلی تذکر سه بخش دانسته شده بود ؛ قرآن مجید ، نماز و ادعیه که بعد در دوازده بخش معرفی شد که با ده فروع دین همراه با قرائت قرآن مجید و ادعیه تکمیل گردید.به هر حال همواره با خضوع کامل از نظرات ارزشمند برادران و خواهران گرامی جهت اصلاح و بهینه شدن و تکامل مفاهیم با جان و دل استقبال میشود.

مقدمه

اگر غايت آمال انسانهاي هوشمند را كسب سعادت فرض نماییم ، براي كسب آن لازم است بسترهاي رشد و به سعادت رسیدن شناسايي شوند تا بتوان در نهايت آن را كسب نمود. بطور مثال در خصوص ارزيابي يك درخت ميوه، بايد به آخرين ثمره و خروجي آن يعني ميوه بنگريم اما اگر بخواهیم به آن میوه برسیم باید بر روی بسترهای آن كاركرد كه به ترتيب از بزرگترين بستر شروع و تا آخرين بستر ادامه دهيم.

در مورد مثال فوق، بستر ميوه ساقه و بستر ساقه شاخه است و بستر شاخه تنه و بستر تنه ريشه است كه بستر نهائي است، پس جهت اصلاح درخت بايد ابتدا با تقويت بزرگترين بستر يعني ريشه و سپس تنه و شاخه و ساقه اقدام نماييم كه در نهايت حاصلش را در افزايش كيفيت و كميت ميوه بدست خواهیم آورد.
و اما در خصوص سعادت بعنوان یکی از عالي ترين اهداف بشر ، بسترها و شروط  آن را بصورت زنجيره اي از ۱۲ فرايند مي توان تصور نمود كه هر فرايند در بستر فرايند بزرگتري قرار گرفته است که به ترتیب ذیل عبارتند از :

۱- سعادت  ۲- رضايت حق  ۳ – شكر   ۴ -عمل   ۵ – ادب    ۶ – تواضع     ۷ – عشق      ۸ – معرفت    ۹ –عنايت    ۱۰ – توسل و دعا    ۱۱ – سنخیت    ۱۲- تقوا   ۱۳ – تذکر   ۱۴ – تعقل .

يعني شرط كسب سعادت توسط انسان در پرتو كسب رضايت خداوند متعال است و همينطور شرط كسب رضايت حق در پرتو شكر نعمت هاي او و شرط قبولي شكر در بستر عمل و شرط قبولي عمل در بستر ادب مي باشد يعني عملي اثربخش و مقبول است كه با ادب همراه باشد و بستر ادب تواضع بوده و بستر تواضع عشق و همچنین بستر عشق معرفت می باشد و در نهايت معرفت در صورت وجود عنايت وعنایت در نتیجه انجام توسلات اثربخش و دعا بوجود خواهد آمد و توسل نیز در بستر سنخیت صفات شخص متوسل با متوسل شونده مقبول خواهد افتد که تقواست  و رعایت تقوا در بستر و پرتو تذکر یعنی قرائت قران و اقامه ده فروع دین و تذکر در بستر تعقل است .

*-شكر هميشه به ازاء نعمتها است در حالي كه حمد هم در برابر افعال نيك و صفات جميل و هم در برابر نعمتها آورده مي شود.« نقل از تفسير نمونه جلد يك»

مقاله

بدون شك كسب سعادت ابدی والاترین آرزوی انسانهاست و سعادت را اگر همچون میوه درخت فرض کنیم بسترهای آن بشرح ذیل خواهند بود:

۱- سعادت در بستر رضايت حق است ؛ يعني كسب رضايت خداوند متعال است كه تضمين كننده سعادت بشر است و انسانی سعادتمند است که خداوند از او راضی باشد.

۲- رضايت حق در بستر شكر است ؛ بدون شک سرنوشت انسانها را شکر یا کفران عملی نعمتهای الهی رقم میزند . خداوند متعال مسير تعالي و پيشرفت بشر را در قرآن مجيد با عبارت: « ان الله لا يغيروا ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم » ترسيم فرموده است كه یکی از دستورالعملهای اجرايي آن را نيز در آيه: « لان شكرتم لازيدنكم …» می توان دید كه رضايت خداوند متعال از اعطاي انواع نعمت هاي الهي به بندگان را شكر نعمتها توسط ايشان عنوان می فرماید که به سبب آن نوید زیاد شدن نعمت ها را داده است .البته شکر دو گونه است شکر زبانی و شکر عملی وشكر عملی در صورتی مطلوب است كه داراي اثربخشي (۱) باشد.شکر و یا کفران نعمتهای الهی ، علت العلل نزول رحمت ها و یا نقمت ها و بلایای جهان هستی می باشد و این برخاسته از عدالت و نظم جهان میباشد که خداوند در جهان حاکم نموده است.

۳- شكر در بستر عمل است ؛ شكري كه فقط زباني باشد ، نشان دهنده غافل نبودن فرد از لطف خداوند در عطاي نعمت به اوست وگرنه ارائه خدمات عملي با حداكثر اثربخشي به ديگر مخلوقات خداوند ،‌شكر واقعي نعمتها مي باشد كه در نتيجه كسب رضايت خداوند متعال را بدنبال خواهد داشت و بديهي است هرچه درصد اثربخشي بيشتر باشد، رضايت خداوند بيشتر خواهد بود .علم و ثروت ابزارهايي هستند در دست بشر و زماني مطلوب هستند كه در خدمت خيررساني به خلق باشند كه همانا بمصداق شكر آن نعمتها خواهد بود چنانچه نقل شده است اسكندر مقدوني زماني به قبرستاني رسيد و ديد مقدار عمر ثبت شده بر روي سنگ قبرها بسيار اندك و اكثرا چند روز بيشتر نيست لذا وقتي كه علت كوتاهي عمر ايشان را سؤال كرد ، در جواب گفته شد اهالي اين شهر عمر مفيدي را كه در راه خيررساني به خلق صرف شده باشد جزو عمر ميدانندو ثبت ميكنند و مابقي عمر را ثبت نميكنند( در نقل قول ديگري، عمري را كه در راه كسب علم صرف شده باشد ) .
۴- عمل در بستر ادب است ، از مهمترين شاخص هاي مقبوليت عمل ، بحث كيفي آن يعني مؤدبانه بودن نحوه عمل است چرا كه خدمتي مطلوب است كه اثربخش باشد و زمانی اثربخش است که مؤدبانه باشد و عملي كه بي ادبانه باشد هرگز داراي اثربخشي مطلوب نخواهد بود. البته در انجام عمل دو نکته مهم وجود دارد که یکی کوچک شمردن عمل خود و دیگری کوچک شمردن خود که گرچه خودمان خوبیم اما دیگران از ما خوبترند لذا بایستی به ایشان احترام بگذاریم.

……………………………………………………………………………………….
۱ – در توضيح مفاهيم اثربخشي ياEffectiveness ،كارايي يا Efficiency ، كارايي كمي ياEfficiency Quantitative ، كارايي كيفي يا Efficiency Qualitative و كارايي زماني يا Efficiency Time ؛ اثربخشي فرایندی سه بعدی است يعني دارا بودن كارائي كمي، كيفي و زماني ؛ مثلاً شكر كسب پول حلال، بذل و هبه و يا لااقل قرض الحسنه دادن اثربخش درصدي از آن ، بمقدار كارا و بكيفيت كارا و در زمان كارا ، به نيازمندان واقعي آن مي باشد و همينطور بطور مثال شكر نعمت خودرو داشتن و يا عالم بودن و علم داشتن بذل همسنخ و اثربخش آنها يعني سوار كردن و در مسير رساندن نيازمندان درراه مانده و يا آموزش علم به مشتاقان آن مي باشد و يا شكر نعمت توانايي سخن گفتن ، سخن گفتن بمقدار مناسب و بكيفيت مناسب و در زمان مناسب مي باشد كه البته كفران آن كاربرد نامناسب آن بمقدار نامناسب ، کیفیت نامناسب و در زمان نامناسب می باشد . كارايي ، نسبت خروجي واقعي به خروجي مورد انتظار انجام عمل مي باشد که كارايي كمي ، نسبت كميت واقعي به كميت مورد انتظار و كارايي كيفي ، نسبت كيفيت واقعي به كيفيت مورد انتظار مي باشند. بطور مثال در خصوص زنده ماندن انسان تشنه اي كه در بيابان گرفتار شده و رو به موت است ، اثربخشي يعني زنده ماندن و نمردن فرد بر اثر تشنگي كه شامل اولاً رساندن حداقل يك ليوان آب در ساعت (يعني كارايي كمي) ، ثانياً زلال و عاري از آلودگي بودن آن آب و قابليت مصرف (يعني كارايي كيفي) و ثالثاً بموقع و در زمان لازم به فرد رسيدن آب مي باشد(يعني كارايي زماني ) كه در نهايت موجب اثربخشي عمليات آب رساني به فرد مورد نظر خواهد بود وگرنه آب اندك يا گل آلود و ميكربي و يا آب كامل و سالم ولي دير هنگام ، ديگر اثربخش نبوده و نجات دهنده فرد مورد نظر از مرگ نخواهد بود.
۵- ادب در بستر تواضع است ، ادب و تواضع از باورهاي قلبي مي باشند كه ادب نماد بيروني و ظاهري و تواضع نماد دروني و بستر آن است و تنها در صورت وجود تواضع در درون قلب شخص ، رعايت ادب و احترام خالصانه و بی ریا به ديگران معنی پيدا ميكند پس تا زماني كه قلباً متواضع نباشيم و قلباً نسبت به ديگران خضوع نداشته باشيم نميتوانيم مودب باشيم و انجام عمل مودبانه که بستر و ریشه تواضع نداشته باشد ریاکاری بوده و در حکم چاپلوسی می باشد اما خود تواضع نيز بستري دارد كه همانا عشق است.

۶- تواضع در بستر عشق است ، عشق جايگاهش در مركز باورهاي قلبي است و خود باور اكبر و فرمانرواي همه باورهاست و بسته به اينكه معشوق او چه كسي يا چه چيزي باشد، كليه باورها را به آن سمت هدايت ميكند و از دو حالت خارج نيست يا در خدمت خداوند متعال و يا در خدمت نفس اماره است . اگر در خدمت خداوند باشد بسوي نور و رستگاري و اگر در خدمت غير خداوند و نفس اماره باشد، بسمت تكبر و منيت خواهد رفت. لذا تواضع كه از صفات رحماني است در بستر عشق است و هيچ تواضعي بدون وجود عشق معني ندارد . البته ابتدا قلب بايد از زنگار منيت ها پاك شود تا لياقت استقرار عشق را پيدا كند . از طرفي دوست داشتن و عشق به ديگران نيز بسته به افق ديد و جهان بيني و ظرفيت قلبي افراد متغير است كه در اين مرحله براي اينكه در صورت علاقه و دوست داشتن ما و احياناً بي توجهي ديگران علاقه و در نتيجه انگيزه تلاش ما كاهش نيابد استادان روانشناسي مقوله اي را بصورت نماد رياضي : ‌‌‌‌شادي = (دوست داشتن يا خدمت به ديگران ) تقسيم بر (توقع از ديگران) ، مطرح مينمايند و فرمول فوق اين مفهوم را ميرساند كه هرگاه خدمتي به كسي يا كساني نموديم ، همواره توقع خود را از ايشان كاهش دهيم تا شادي و عشق ما افزايش يابد وگرنه احياناً در صورت عدم قدرداني از ما توسط ذينفعان كه متاسفانه معمولاً هم وجود دارد ، شادي و عشق ما و در نتيجه انگيزه تلاشهاي آتي ما بعلت پشيمان شدن از انجام خدمت فوق كاهش مييابد . چنانچه در يك مثال واقعي در مورد يك خانم پزشك كه از یکنواختی كار روزانه اش خسته و دلزده شده بود ، پس از اينكه به او پيشنهاد ميشود روزانه مثلاً ۲ نفر را مجاني ويزيت نمايد ، نشاط و شادي و لذت مجدداً به زندگي او بازميگردد كه اين امر مربوط به كاهش توقع او از مريضهايش ميباشد. چنانكه قرآن مجيد نيز در آنجا که ميفرمايد (( ان الانسان كان جهولاً كفوراً يعني بدرستيكه انسان جاهل ناسپاس است)) شايد تاکيدي بر اين مطلب باشد كه انسانها معمولاً در برابر نعمتها و احسان و خدمت ديگران به ايشان كمتر سپاسگذارند لذا هر كس كه در تعاملاتش با ديگران ، از آنان توقع جبران يا تشكر داشته باشد ، معمولاً كمتر به مقصد رسيده و در نتيجه شادي اش كم ميشود پس بايد همواره خدمات خود را بدون توقع از ذينفعان و فقط براي رضاي خداوند انجام دهيم تا بهترين نتيجه را در دنيا و آخرت كسب نماييم . در دين اسلام نيز آنجا كه تاكيد مي شود اعمال خود و حتي انجام اعمال عبادي نظير قرائت ادعيه و قرآن را نيز قربهً الي ا… و فقط براي رضاي خدا انجام دهيم شايد اشاره به همين نكته باشد چرا كه اگر بر اساس مشيت و حكمت الهي که همواره خداوند خیر و صلاح بندگان را در نظر می گیرد ، برآورده شدن درخواستها و حاجات ما که طی توسلات مکرر از خداوند درخواست می کنیم به مصلحت ما نبود و اجابت نگرديد ، توقع زياد ما از خداوند و معصومين باعث كاهش شادي و در نتيجه كاهش عشق و ايمان ما نگردد. دوستي كه مدتها در خارج زندگي كرده بود مي گفت در خارج يك زوج جوان شايد سالها با هم زندگي كنند اما به هم I Love You نگويند بلكه I Like You مي گويند كه اين مطلب باز مي گردد به مفهوم دو عبارت فوق چرا كه I Like You ، يعني تو را دوست دارم اما تنها براي نيازهاي خودم حتی به ضرر تو اما I Love You يعني تو را دوست دارم فقط بخاطر تو حتي به ضرر خودم ، و اين معني عشق واقعي است كه در قلب ما فقط يك هدف و معبود وجود داشته باشد و بقيه اهداف ما در راستاي اهداف آن معبود می باشد.

۷- عشق در بستر معرفت مي باشد ؛

عشق را بی‌معرفت معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن

گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گل‌ها زشت یا زیبا مکن

خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن  – مثنوی – مولانا

و محبت گلي است كه در بوستان معرفت ظاهر ميشود « و من عرفني عشقني » از طرفی جلوه هاي زيباي خداوند هميشگي و جاويدان است پس اين ماييم كه بعلت زنگارهاي گناهان و بي تقوايي به دنیا مشغول شدن و از کسب معرفت و شناخت صفات رحمانی غافل شده ایم و لذا چشم سرمان مي بيند ولي چون معرفت ، كه ديدن با چشم دل است را نداريم ، چشم دلمان آن جلوه ها را نمي بيند و با نعمتهاي بي دوام دنيا سنخيت يافته است .
انسانهای الهي با رعایت تقوای الهی، بر ميزان معرفتشان افزوده مي شود و لذا با عشق بيشتري به خداوند مينگرند و هر آنچه را او خلق كرده دوست ميدارند زيرا كه اثري از معبود خود مي بينند چنانچه شاعر عارف مي فرمايد:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

۸- معرفت در بستر عنايت مي باشد ؛ گشوده شدن پنجره هاي معرفت به قلب مومن نه لياقت او بلكه بواسطه عنايت و لطف سرشار خداوند به بندگانش مي باشد پس هرچه توفيق كسب مي شود در نهايت به عنايت برخاسته از رحمانيت و رحيميت خالق متعال باز مي گردد. لذا گمشده ما عنایت است که باید دید چگونه می توان آن را کسب نمود.

۹- عنایت در بستر توسل است ؛ عنایت را میتوان دو دسته دانست ، عنایات عادی و عنایات خاص که عنایات عادی برخاسته از رحمانیت خداوند است که بدون درخواست بندگان بر ایشان نازل میشود و عنایات خاص که برخاسته از صفت رحیمیت خداوند است در اثر توسلات بندگان با لحاظ مصلحت بندگان به ایشان عطا می شود .
لذا طالبان عنایت خاصه مصداق فرمايش: فادخلوا البيوت من ابوابها يعني داخل شويد به خانه ها از درب هاي آن ، لازم است با اعتصام و توسل به ابواب رحمت خداوند متعال یعنی ائمه معصومين دست نياز بسوي خداوند متعال دراز كرده تا مورد عنايت حضرتش قرار گيریم .
۱۰-توسل در بستر سنخیت است ؛ آیا هر توسلی مقبول است و به نتیجه مطلوب می رسد یا اینکه برای استجابت مقدماتی لازم دارد.بلاشک چنین است و مقدمات و شروطی باید موجود باشد.توسل برقراری ارتباط معشوق با عاشق و ناتوان با قادر تواناست و از مهمترین شروط آن خلوص و صفاتی است که نشان دهنده رها کردن دیگر معشوق ها و علایق عاشق و تلاش او در جهت رسیدن به کسب رضای معشوق است که می توان آن را سنخیت نام نهاد .
۱۱- سنخیت در بستر تقواست ؛ چنانکه می دانیم آهنربا فقط آهن را جذب می کند و چوب و سنگ را جذب نمی کند چرا ؛چون صفات آهن و آهنربا هم سنخ هستند و با چوب همسنخ نیستند ، در توسل نیز چنین است و زمانی توسل مقبول می افتد و که فرد متوسل شونده با توبه واقعی و اصلاح صفات رذیله خود ، صفات خود را به توسل شونده نزدیک کند تا مقبول افتد .اما این توبه واقعی و اصلاح صفات رذیله چگونه ممکن است جز با رعایت تقوا که بستر آن است . در بستر تقواست که صفات شکل می گیرندکه صفات خوب تقویت شده و صفات رذیله سرکوب و تضعیف می شوند.

۱۲- تقوا در بستر تذکر است؛ رعایت تقوای الهی جز در پرتوی یادآوری مستمر یاد خداوند متعال امکان پذیر نیست و لذا بایستی ضمن حاضر و ناظر دانستن خداوند متعال ، با مراقبه نفس ، مواظب اعمال خود باشیم که از دایره تقوای الهی خارج نشویم و آن در بستر تذکر است  اما ورود به هر خانه ای تنها از طریق درب آن ممکن خواهد بود که  ۱۴ نور مقدسه و ۱۰ فروع دین و تمامی پیامبران الهی و کتب آسمانی ابواب ورود به این خانه هستند .لذا زمانی که مثلا در دعای دست نماز می گوییم ” الهی عبیدک ببابک ، مسکینک ببابک …”  زیرا نماز باب الله و درب ورودی به خانه اوست و ما با اقامه بستن برای نماز به باب خانه او قدم نهاده ایم و خانه خداوند متعال ، رضایت اوست همچنانکه قرآن مجید و کلیه کتب آسمانی و ادعیه از ناحیه معصومین علیهم السلام نیز باب الله و محل های ورود به محضر رضایت خداوند میباشند اما شرط اعطای اذن ورود این است که انسان از طریق دل ورود یابد یعنی با توجه کامل قلبی وگرنه بدون حضور دل فقط فعلی انجام یا کلماتی بی روح قرائت خواهند شد که تاثیر چندانی در سرنوشت و کسب سعادت دنیوی و اخروی ما نخواهند داشت .

البته تذکر خود دو دسته است:

الف-فردی

     شامل  ۷ گروه : ۱- نماز    ۲-روزه    ۳-خمس     ۴-زکات    ۵-حج      ۶-قرائت فرآن مجید و دیگر کتب آسمانی    ۷-قرائت ادعیه 

ب-گروهی:

     شامل  ۵ گروه :  ۱-امر به معروف    ۲-نهی از منکر     ۳-تولی   ۴-تبری    ۵-جهاد

 

الف-تذکرات فردی :

۱- اقامه نماز : نماز بستر اول مرحله تذکر است و مخصوصا نمازهای واجب پنج گانه تذکری است جهت یادآوری حضور خداوند متعال که همواره او را حاضر و ناظر اعمال و گفتار و کردار خود بدانیم و با مراقبه تقوای الهی را رعایت نماییم و همچنانکه در سخنرانی های مرحوم حضرت آقای مولوی قندهاری که در این سایت می باشد می بینیم  ایشان نیز تاکید بسیار بر انجام و اقامه نمازهای یومیه دارند که اول وقت و با تانی و دقت و آرامش و توجه کامل به ذات خداوند متعال اقامه شوند .

۲- روزه : روزه بستر دوم مرحله تذکر است و مخصوصا روزه  واجب ماه مبارک رمضان تذکری است جهت یادآوری حضور خداوند متعال که هرگاه گرسنه میشویم و نفس حیوانی مان میل به خوردن و آشامیدن می کند به او یاداور شویم که ماه رمضان است و باید از خوردن و آشامیدن به دستور خداوند متعال بپرهیزد لذا با این یادآوری همواره خداوند را حاضر و ناظر اعمال و گفتار و کردار خود دانسته و با مراقبه تقوای الهی را رعایت می نماییم.چنانکه تقوای زبان نیز در این ماه بسیار مهم می باشد که مثلا غیبت کردن ، خوردن گوشت برادر مرده و از بین برندۀ ثواب روزه دانسته می شود و از طرفی ثواب عظیمی برای قرائت قرآن اعلام می شود که قرائت یک آیه از قرآن مجید در ماه مبارک رمضان ثواب یک ختم قرآن مجید در دیگر ماهها را دارد و این از راههای تذکر و حرکت بسوی تقوای الهی است .

۳- خمس : خمس بستر سوم مرحله تذکر است. حب مال از مهمترین علائق و دل کندن از مال و ثروت و پول از دشوارترین کارها و نشانه ایمان والا میباشد. کسی که مقید به پرداخت خمس باشد هر ریالی که پرداخت می کند تذکر و یادآوری حب او به خداوند و دل کندن از غیر اوست و تذکری برای رعایت تقوای خداوند متعال است .

۴- زکات : زکات بستر چهارم مرحله تذکر است. در ذکات نیز حب مال مطرح بوده که دل کندن از آن از  دشوارترین کارها و نشانه ایمان والا می باشد.کسی که مقید به پرداخت زکات باشد هر ریالی که بابت ذکات پرداخت می کند تذکر و یادآوری حب او به خداوند و دل کندن از غیر اوست و تذکری برای رعایت تقوای خداوند متعال است .

۵- حج : حج بستر پنجم مرحله تذکر است. حج مراسم میثاق با خداوند است در ترک منیت و ترد شیطان از خانه دل و اسکان محبت و یاد خداوند متعال در آن که با هفت بار طواف همراه با اقرار به معبود بودن او کامل می شود. حج مبثاق عشق و میثاق مبارزه با شرک و تخلیه خانه دل از حب اغیار است.

۶-قرآئت قرآن مجید: قرآئت قرآن مجید همراه با تدبر در مفاهیم ارزشمند آن ، چون کلام خداوند متعال است ، تذکری موثر  در تنبه انسانها و یادآوری رعایت تقوای الهی است. 

۷-قرآئت ادعیه: قرآئت ادعیه رسیده از جانب معصومین علیهم السلام نظیر ادعیۀ کتب نهج البلاغه و صحیفه سجایه و دیگر ادعیه معتبر ، چون کلام معصومین علیهم السلام است همراه با تدبر در مفاهیم ارزشمند آن ،  تذکری موثر در تنبه انسانها و یادآوری رعایت تقوای الهی است.

 

ب-تذکرات گروهی :

۸- جهاد : جهاد بستر هشتم مرحله تذکر است. جهاد اوج تذکر و یاد خداوند متعال است و جهادگر عزیزترین سرمایه اش را که جانش است را به یاد و عشق معبودش به قربانگاه می برد . جهاد جامع بوده و تمامی حب ها   اعم از حب مال ، فرزند ، قدرت و آسایش و جان و ……. را شامل می شود .

۹- امر به معروف (دستور به خوبیها و نیکیها) :امر به معروف بستر نهم مرحله تذکر است  و جامعه را با یادآوری یاد و حضور خداوند متعال بسوی انجام واجبات و رعایت تقوای الهی ترغیب می کند.

۱۰- نهی از منکر (بازداشتن از بدیها و زشتیها) :نهی از منکر بستر دهم مرحله تذکر است و جامعه را با یادآوری یاد و حضور خداوند متعال بسوی ترک محرمات و رعایت تقوای الهی ترغیب می کند.

۱۱- تولی (دوستى با دوستان خدا): تولی بستر یازدهم مرحله تذکر است و با رواج دوستی با دوستان خداوند یعنی کسانی که تقوای الهی را رعایت میکند جامعه را بسوی یادآوری یاد و حضور خداوند متعال پیش می برد، دوستانی که مظهر رعایت تقوای خداوند متعال هستند و آنان کسانی نیستند مگر ائمه معصومین علیهم السلام که مظهر تقوای الهی و معصومیت کامل هستند.

۱۲- تبری (دشمنى با دشمنان خدا) :تبری بستر دوازدهم مرحله تذکر است و با رواج دشمنی با دشمنان خداوند متعال یعنی کافران و متکبران و کسانی که تقوای الهی را رعایت نمی کند جامعه را بسوی یادآوری یاد و حضور خداوند متعال پیش می برد .

چهار عمل امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری در راستای جهاد بوده و بی تفاوت نبودن انسان مومن را نشان می دهد . انسانی که به مرحله تذکر میرسد بعد از تذکر به نفس خودش ، نسبت به تذکر به اطرافیان نیز عمل می کند تا کل جامعه ای که در آن زندگی می کند بسوی تذکر و یادآوری حضور خداوند پیش بروند و آن را با این پنج عمل انجام می دهد چرا که ” ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم ” و همچنین داستان اقوام عاد و ثمود در سورۀ مبارکه “والفجر ” نیز تاییدی بر این عمل اوست که طغیان و سرکشی و زیاده روی در فساد گروهی و بی تفاوتی بقیه مردم موجب نزول عذاب الهی برای کل جامعه گردید.

قرآن مجید نیز در سوره مبارکه حشر می فرماید: « ای کسانی که ایمان آورده اید ،تقوای الهی را پیشه کنید و هر آینه هر نفسی باید بنگرد که برای فردایش چه می فرستد. و نباشید مانند آنانکه خداوند را فراموش کردند؛ پس خداوند نیز نفس خودشان را از یادشان برد.»

۱۳- تذکر نیز در بستر تعقل است ؛ افکار و تعقل بستر احساسات و احساسات بستر باورها و باورها بستر رفتارها و رفتارها عادات و عادات شخصیت و شخصیت انسان سرنوشت او را میسازد.

خلاصه : شناخت مراحل درخت سعادت از بالا به پائین اما پیاده سازی و عمل به آن باید از مراحل پائین به بالا انجام پذیرد لذا با عنایت و شروع از مرحله دوازدهم یعنی تذکر ، بایستی با یادآوری مستمر یاد خداوند متعال به دوازده روش فوق آن به آن مراقب نفس خودمان باشیم تا یادمان باشد که باید با پرهیز از محرمات و انجام مطلوب واجبات ، تقوای الهی را رعایت نماییم تا رضایت خداوند متعال  کسب گردد که رعایت تقوا باعث می شود تا با صفات مطلوب حضرت حق که همانا سیرت ائمه معصومین علیهم السلام می باشد سنخیت و شباهت پیدا کنیم و در نتیجه توسلاتمان مقبول درگاه الهی گردیده و مورد عنایت خداوند متعال قرار گیریم و چشمه های معرفت و شناخت جلوه های الهی در وجودمان جاری و ابواب عشق به حضرت حق در قلبهایمان باز گردد و عشق به خداوند متعال موجب می شود که نسبت به تمامی مخلوقاتش عشق ورزیم و آنگاه با تواضع و ادب به شکر نعمتهایی که به ما ارزانی داشته است از سنخ همان نعمتها توفیق عمل پیدا نماییم تا به کسب رضایت خداوند متعال که همانا سعادت و خوشبختی در دو جهان است ، نائل شویم.
ان شاء الله

در خاتمه جهت حسن ختام روايت عنوان بصري از جلد ۱ بحارالانوار صفحه ۲۲۴ تقديم ميگردد:
عنوان بصري پيرمردي ۹۴ ساله بود كه شرفياب حضور حضرت صادق (ع) گرديد و از حضرت طلب علم مينمايد كه حضرت مي فرمايند : دانش فقط از راه تحصيل بدست نمي آيد بلكه علم نوري است كه خداوند متعال آنرا در قلب كسي كه هدايتش را بخواهد قرار ميدهد پس اگر خواهان علم هستي اولاً در خود جوياي حقيقت بندگي باش و ثانياً علم را بخاطر بكار بستن طلب كن و از خداوند بخواه به تو بفهماند و خداوند نيز خواهد فهماند . سپس عنوان بصري از حضرت سؤال كرد حقيقت بندگي چيست ؟ كه حضرت فرمودند سه چيز : اول آنكه بنده در آنچه كه خداوند به او عطا نموده براي خود مالكيتي نبيند زيرا بندگان را مالكيتي نيست و مال را مال خداوند ببيند و آن را در مواردي كه خداوند به آن دستور داده صرف نمايد . دوم اينكه بنده براي خود تدبير نكند و سوم آنكه تمام كوشش او در چيزي باشد كه خداوند تعالي به آن امر نموده و از آن نهي فرموده است . پس هرگاه بنده در آنچه كه خداوند تعالي به او داده براي خود مالكيتي قائل نباشد ، انفاق نمودن در راهي كه خداوند تعالي به آن امر نموده آسان خواهد شد و هنگامي كه بنده تدبير خويشتن را به مدبرش واگذارد ، مصيبتهاي دنيا بر او آسان ميگردد و هر گاه بنده به اوامر و نواهي خداوند متعال مشغول شود فرصت خودنمايي و مباهات نمودن به مردم را نمي يابد . پس هنگامي كه خداوند بنده خود را به اين سه چيز گرامي داشت ، دنيا و ابليس و مردمان در نظر او خوار و حقير ميگردند و دنيا را براي افزون طلبي و فخرفروشي طلب نميكند و آنچه را كه نزد مردم است براي كسب عزت و برتري جويي نميخواهد و روزگار خويش را باطل نمي گذارد پس اين اولين درجه تقواست و خداوند متعال ميفرمايد: آن سراي آخرت است كه آن را براي كساني كه قصد برتري طلبي و فساد در زمين را ندارند قرار ميدهيم و سرانجام كار به نفع متقين و پرهيزكاران است .والسلام عليكم و رحمه ا…و بركاته

يار مردان خدا باش كه در كشتي نوح                      هست خاكي كه به آبي بخورد طوفان را

 با احترام و ادب -محمد ناصر حسن زاده

3.5 4 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Scroll to Top