با سلام و احترام ،
از بزرگترین آمال افراد هوشمند کسب آرامش است چرا که آرامش داشتن دخالت مستقیم در ترشح آدرنالین و نورآدرنالین دارد که تنظیم کننده انقباضات عضلات و مخصوصا عضلات جداره رگهای خونی می باشند که انقباض این رگها موجب کاهش حجم فضای بسته خونی و در نتیجه افزایش فشار خون می شود و افزایش بیش از حد فشار خون نیز می تواند موجب پارگی دیواره رگها شود که اگر در نقاط حساسی نظیر قلب صورت گیرد به آن سکته قلبی و اگر در رگهای مغزی صورت گیرد به آن سکته مغزی می گوییم . لذا جهت سلامت جسم لازم است ما به سلامت روحی روانی خود توجه بسیار داشته باشیم و ضمن اصلاح باورها و دور ریختن باورهای نادرست ، همواره با عینک خوش بینی یه جهان نگاه کنیم چرا که هر فردی بر اساس رنگ عینکش ،مسلما جهان را تماما به همان رنگ خواهد دید . اینک در همین راستا تکنیکهای ذیل تقدیم حضور عزیزان می گردد باشد که موثر بوده و مرضی حق گردد. انشاءالله :
تکنیکها :
هنگام بروز معضلات اخلاقی معمولا تکنیکهایی توسط روانشناسان ارائه می شود مثلا هنگام خشم تکنیک تغییر حالت از ایستاده به نشسته و یا از حالت نشسته به ایستاده و … پیشنهاد می شود.لذا تکنیک های ذیل جهت کسب آرامش تقدیم حضور می گردد:
۱-تکنیک خلع ید( قبلا بصورت مقاله در همین سایت آمده است )
۲- تکنیک پنجره جوهری ( قبلا بصورت مقاله در همین سایت آمده است ) ،
۳-تکنیک درخت سعادت ( قبلا بصورت مقاله در همین سایت آمده است ) ،
۴- تکنیک فرمول شادی (مقاله برتر یونسکو) ،
۵- تکنیک مبارزه با منیت (همه از من بهترند) ،
۶- تکنیک اعتماد به خداوند( هرچه در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده اتفاق بیفتد مسلما به خیر و صلاح من است) .
۷- تکنیک نماز ،
۸- تکنیک انجام شکر عملی داشته ها ،
۹- تکنیک افتخار به داشته ها( آنچه از داشته ها که نزد من است چون خداوند متعال به من عطا فرموده ، هرچند هم کوچک و جزئی به نظر برسد و بظاهر نامطلوب باشند، مایه افتخار من است) ،
۱۰-رعایت حق الناس .
مقدمه :
چند روز قبل تلویزیون برنامه ای با مشاوران روانشناسی پخش کرد و در پایان مجری محبت نموده و دعا کرد که انشاء الله هیچ خانه ای دچار مشکلات و بیماری نشود و… .ما هم آمین می گوییم و همین دعا را می کنیم اما آیا این امکان دارد؟ مسلما خیر ، چرا که زندگی سینوسی است ، یک روز به مراد ما و روز دیگر برخلاف مراد ما می شود ،یک روز پولداریم و یکروز کم پول ، یک روز مریضیم یا مریض داریم و یک روز سالم و شادابیم و…. ( با عنایت به دعای روز چهارشنبه در کتاب ارزشمند مفاتیح الجنان ).اما مهم این است که به این باور برسیم که آنچه اتفاق افتاده یا بیفتد مسلما به خیر و صلاح ما است چرا که رقم زننده آنها خداوندی مهربان و دانا است که ما از خودمان هم بیشتر دوست دارد پس از صمیم قلب می گوییم :
پسندیم آنچه را جانان پسندد .
در ادامه همانطور که قبلا به استحضار رسیده بر اساس فرمایش یکی از استادان اخلاق ، تمامی حوادث عالم بر اساس قانون علت و معلول و کاملا منظم بر اساس قوانین خداوند می باشد و هیچگونه بی نظمی در عالم وجود ندارد ولی برای بروز آنها سه منشاء متصور است :
۱– انعکاس و بازخور اعمال خودمان ، ( آن هم بصورت کاملا عدالت گونه نه تساوی محض )،
۲–امتحان الهی ،
۳–ارتقاء .
سه منشاء فوق بصورت ماتریسی در سه مقوله فردی، خانوادگی و جامعه مطرح می باشند.
۱– انعکاس و بازخور اعمال خودمان :
قرآن مجید روحی له الفدا ،در موارد زیادی از جمله آیات ذیل یه این مطلب اشاره می فرماید:
۱٫٫و من یعمل مثقال ذره خیر یره و من یعمل مثقال ذره شر یره ” و هر کس مثقال ذره ای خیر بکند نتیجه عملش را خواهد دید و هر کس مثقال ذره ای شر بکند جزای آن را خواهد دید “،
۲٫٫و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض “و هیچ برگی از درخت نمی افتد و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین وجود ندارد مگر اینکه خداوند به آن آگاه است” .
خداوند در آیات فوق این مطلب را تاکید می کند که اولا به تمامی حوادث عالم آگاه است و ثانیا ذره ذره اعمال موجودات دیده شده و نتیجه عملشان به ایشان باز خواهد گشت لذا بایستی کاملا مراقب اعمالشان باشند .در این راستا سه حادثه که برای خودم اتفاق افتاده و قبلا دو مورد آن عرض شده بود مجددا جهت تقریب ذهن دوستان عرض می شود :
۱…حادثه بیمارستان رضوی مشهد : مادرم که خداوند رحمتش کند در سال ۹۲ بعلت سرطان خون فوت کرد ، در سالهای ۹۰ الی ۹۲ او را جهت شیمی درمانی به بیماستان رضوی می بردیم. روزی هنگام پارک ماشین پدرم ، پلاک جلوی ماشین خراش مختصری در سپر ماشین جلویی که پراید بود ایجاد کرد ، من دنبال مشخصاتی از صاحبش گشتم اما چیزی پیدا نکردم لذا بعلت عجله مادر را بردم و پس از پایان کار حدود ۳ ساعت بعد به منزل برگشتم که همسرم گفت سر چهار راه بزرگمهر سجاد انتهای یک مینی بوس ، دو درب ماشین را خراش داده است که بلافاصله دوزاری من افتاد که از کجا خوردم و لذا فورا با ماشین خودم رهسپار بیمارستان شدم که پس از جستجو ماشین پراید را پیدا کردم و یادداشت عذرخواهی و تقاضای جبران خسارت همراه با شماره تلفن خودم را روی آن گذاشتم که بعد از چند ساعت مالک خودرو تماس گرفت و پس از شرح ماجرا ، ضمن حلالیت و اعلام رضایتش از من چون برایش خیلی جالب بود شماره تماسش را هم داد تا اگر بعدا کاری داشتم برایم انجام دهد. درسی که من از این ماجرا گرفتم این بود که نظام عدالت گونه ای که خداوند بر عالم مستقر کرده است کار خودش را بلد است لذا ما باید کاملا مراقب رفتار خودمان باشیم تا ترکشهای انعکاس عملمان دامنمان را نگیرد .اگر من مثلا هزار تومان از یک بچه بزور بگیرم در نظام عدل خداوند هزار توان صدمه نخواهیم دید بلکه شاید یک میلیون تومان صدمه ببینیم .هزار تومان =حقوق توجیبی پسر بچه ، یک میلیون تومان=حقوق یک ماهه من .
۲…حادثه کمیته محرومین شرکت: سالهای ۷۷ الی ۷۹ در شرکتی از شرکتهای اقماری ایران خودرو مدیر تدارکات بودم و چون خانواده را نبرده بودم و حدود ۲۰۰ کیلومتر از مشهد فاصله داشت لذا معمولا بامداد شنبه رهسپار شده و آخر هفته مراجعت می کردم. یک روز عصر پنج شنبه طبق معمول کار را تعطیل و آماده شدم تا لب جاده اتوبان که حدود ۵۰ متری کارخانه بود، بروم چون علاوه بر تدارکات مسئولیت کمیته محرومین هم با من بود ، یکی از بچه های کمیته گفت لطفا صبر کن و چک کمیته را امضا کن که من گفتم ماشین لب جاده منتظر است و من دیرم میشود اما با توجه به لزوم و اولویت توجه به محرومین ، صبر کردم و پس از امضای چک مجددا لب جاده رفتم و پس از دقایقی اتوبوس دیگری آمد و من رهسپار شدم ولی پس از طی چند کیلومتر دیدم اتوبوس اولی خراب شده و مسافران آن کنار جاده سرگردانند که با خودم گفتم هم خیر دنیای من در این کار خیر بود و هم خیر آخرت و بعد از آن تصمیم گرفتم در انجام هر عملی یک ترازو در ذهنم تجسم کنم و آن عمل را در آن قرار بدهم و ببینم هر طرف که رضایت خداوند آن سنگینتر بود آن را انجام دهم.
۳…حادثه تصادف برادرم : حدود سالهای ۱۳۷۵ برادرم کوچکترم تصادف مختصری داشت که طی آن بینی اش شکست و ناچار شد در بیمارستان تامین اجتماعی بستری و عمل شود .اما دفترچه بیمه اش زمانش اعتبار نداشت و لذا پدرم به من گفت تو دفترچه ات را به برادرت بده که من گفتم شرعا و قانونا ایراد دارد اما پدرم گفت هر گونه ایرادی دارد به گردن وی باشد. لذا رضایت داده و دفترچه را دادم.مدتی بعد در شرکتی که شاغل بودم مقداری از مطالبات من را نمی دادند .یک روز با خودم فکر کردم دنیا حساب و کتاب دارد و علت ها معمولا یک علت العللی دارند حال علت اللعل به مشکل خوردن پول من چیست ؟ که ناگهان به یاد آن تصادف برادرم افتادم و متوجه اشتباه خودم شدم چرا که کار حرام ،حرام است و هر کس هم بگوید با او باشد باز هم خداوند من را می شناسد و پدرم روز قیامت جوابگوی من نخواهد بود لذا با توجه به تاریخ جراحی به بایگانی بیمارستان رفته و به یکی از آشنایان ماموریت دادم صورت هزینه عمل را در آورد.البته همان روزها متوجه شدم شرکت من نیز فردی را مامور بررسی طلب من کرده است .چند روز بعد آشنای من صورت بدهی را در آورد که حدود ۱۶ هزار تومان شده بود لذا من مبلغ ۲۰ هزار تومان به حساب تامین اجتماعی واریز کردم .همزمان چند روز بعد کارگزینی شرکت من نیز به من اعلام کرد مشکل من حل شده و بدهی مرا که چندین برابر مبلغ تامین اجتماعی بود به من پرداخت کردند یعنی در عدالت خداوند معادله این چنین است :
۱۶ هزار تومان x اضطرار سازمان تامین اجتماعی =چند صد هزار تومان xاضطرار من .
۲–امتحان الهی :
سالها قبل که در شرکتی شاغل بودم روزی جهت شرکت در مراسم ترحیم برادر یکی از پرسنل رفتم.چون او حافظ قرآن بود لذا این آیه را برایش قرائت کردم “و لنبلونکم بشئی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و…..” یعنی و یقینا شما را امتحان میکنیم به چیزهایی همچون ترس و گرسنگی و نقص در اموال و نفوس و فرزندان و بشارت بده صابران را ، آنان که هرگاه مصیبتی می بینند می گویند ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم و….
همان روز یا چند روز بعد حادثه ای برای فرزندم اتفاق افتاد و زمانی که علت العلل آن را از یکی از علمایی که مسلط به علوم غریبه بود سوال کردم ایشان فرمود امتحان الهی بوده در رابطه با آن ادعایی که کرده بودی و آیه ای که برای دوست خواندی که آیا خودت هم به آن معتقد هستی یا لق لق زبانت بوده است .
۳–ارتقاء:
گروه سوم حوادث ممکن است علت العلل آنها نه انعکاس عملمان باشد و نه امتحان الهی بلکه لطفی از جانب خداوند باشد که با صبر در آن مصیبت مقام معنوی مان نزد خداوند ارتقاء یابد و یا گناهانی که مرتکب آنها شده ایم تخفیف یابد چنانکه در سخنرانی های مرحوم حضرت آقای مولوی قندهاری در همین سایت آورده شده زمانی که در جلسه پرسش و پاسخ از ایشان در خصوص مرحوم حضرت آقای نخودکی سوال شد ، ایشان فرمودند که بعضا در جلسات اخلاقی مرحوم آقای نخودکی شرکت داشته اند بعلاوه فرمودند که مرحوم نخودکی در سه سال آخر عمرشان از اینکه مثلا نبات بدهند تا افراد شفا یابند و …پشیمان و احیانا گوشمال شده بودند و فهمیده بودند یا الله ی که مصیبت کشیده می گوید خیر و صلاحش در آن است و موجب آمرزش گناهانش شده و مقام او را نزد خداوند متعال ارتقاء میدهد.
و اما مشروح تکنیکها:
۱-تکنیک خلع ید:
طی انجام این تکنیک که مشروح آن قبلا در بخش وقایع شگفت تقدیم گردیده ، فرد ضمن انجام توسل بطور مثال به حضرت رضا علیه السلام یا امام زمان علیه السلام ، اقرار می نماید که تمامی داشته هایش را اعم از جانش و مالش و فرزندان و …را هدیه به امام می نماید آنگاه آنها را به رسم امانت از حضرت می پذیرد .در این صورت دیگر مثلا ماشین او مال او نیست بلکه مال حضرت رضا علیه السلام است لذا اگر در راه مانده نیازمندی را دید در سوار کردن او بخل نمی کند که ماشینم کثیف می شود بلکه به نفسش خطاب میکند که ماشین مال حضرت است و من امانتدارم .آیا امام راضی هستند که او را به مقصد برسانم ؟ و …و در رابطه با مال و ثروت نیز همچنین است البته چون مسئولیت خانواده اش با اوست اولویت اول خانواده است اما در مرحله بعد دیگر بندگان قرار دارند که بایستی نعمتهایی را که خداوند به ما می دهد از سنخ همان نعمتها به دیگران نیز بذل کنیم .بر اثر این عمل آرامشی وصف نشدنی می یابیم چرا که اغلب نگرانی های ما در خصوص داشته هایمان می باشد و با این تکنیک حب مال و داشته ها از دل ما میرود و داشته ها را امانت باور می داریم گرچه در واقع نیز چنین است و آنچه ما مال خود می پنداریم امانتهایی هستند که با فوت ما از ید اختیارمان خارج می شود و بطور مثال اگر از ثلث مالمان وصیت نکرده باشیم اجازه استفاده برای کفن مان را هم از آن مال نخواهیم داشت .با این تکنیک فرد در مواجه شدن با مشکلات و مصیبتها به خودش چند مطلب را یادآوری می کند :
۱٫یادآوری نظارت خداوندی مهربان در توجه به زندگی ما ،
۲٫ یادآوری امانت بودن داشته ها ،
۳٫ یادآوری معاد و روز قیامت و حساب رسی از داشته هایش (فی حرامها عقاب و فی حلالها حساب یعنی عقوبت و عذاب در انجام افعال حرام و حساب کشیدن از نعمتهای حلال)،
۲- تکنیک پنجره جوهری ( قبلا بصورت مقاله در همین سایت آمده است ) ،
با رعایت این تکنیک چون تعاملاتمان با دیگران با درک متقابل همراه می شود، لذا تنش های ارتباطی و تعاملیمان به کمترین میزان خواهد رسید زیرا هم دیگران ما را بهتر می شناسند و رفتارشان را مطابق سلیقه ما تنظیم می نمایند و هم ما با شناخت دیگران رفتارها و افعالمان را مطابق سلایق دیگران تنظیم می کنیم تا روز بروز صمیمیتها و دوستی هایمان با افرادی که روزانه با آنها در خانه و مدرسه و دانشگاه و محل کار و …..در تماس هستیم ، بیشتر شود که نتیجه نهایی آن وجود ارتباطاتی آرامش بخش خواهد بود .
۳-تکنیک درخت سعادت ( قبلا بصورت مقاله در همین سایت آمده است ) ،
طی این تکنیک مراحل سعادت و خوشبختی بصورت ۱۲ مرحله معرفی می شوند و دارای دو بخش می باشد :
۱- بخش ارزیابی و شناخت،
۲-بخش اقدام و اجرا .
همچنانکه مثلا در مرحله ارزیابی و شناخت یک درخت میوه ، از بالا به پایین و در مرحله اقدام و اجرا از پایین به بالا یعنی از سمت ریشه به سمت میوه اقدامات لازم را انجام می دهیم یعنی ابتدا ریشه را با کود دادن و آبیاری و سم زدایی تقویت و مراقبت نمود و بعد تنه و شاخه و ساقه ها را تقویت و محافظت نمود تا بتوانیم در نهایت به آن ثمره و میوه ای که مورد نظرمان بوده دستیابیم در مورد سعادت نیز همانطور خواهد بود.
حال در مورد سعادتمندی به عنوان میوۀ درخت سعادت ، مرحله اول یعنی شناخت آن بشرح ذیل شامل ۱۲ بستر می باشد:
۱– رضايت حق ۲- شكر ۳- عمل ۴- ادب ۵- تواضع ۶- عشق ۷ – معرفت ۸ –عنايت ۹- توسل ۱۰-سنخیت ۱۱- تقوا ۱۲-تذکر.
یعنی کسی سعادتمند است که خداوند از او راضی بوده و رضایت خداوند در بستر شکر کردن نعمتها می باشد و بستر شکر ، عمل و بستر عمل نیز ادب و بستر ادب ، تواضع یعنی ادب قلبی و بستر تواضع نیز عشق و دوست داشتن است که بستر آن معرفت و شناخت می باشد و بستر معرفت ، عنایت و توجه و بستر عنایت نیز توسل و بستر توسل ، سنخیت و شبیه بودن است و بستر سنخیت ، تقوا و بستر تقوا ، تذکر است که خود شامل۱-قرائت قرآن و ۲-قرائت دعا و ده فروع دین شامل : ۳-نماز ۴- روزه ۵- حج ۶- جهاد ۷- خمس ۸- زکات ۹- امر به معروف ۱۰- نهی از منکر ۱۱- تولا ۱۲- تبرا می باشد.
حال مرحله دوم یعنی عمل و اجرا که در این مرحله لازم است از آخرین بستر یعنی تذکر ، شروع به ساختن نماییم و به سوی قله یعنی سعادت پیش روی نماییم .عزیزان می توانند مشروح مقاله را در همین سایت ملاحظه فرمایند.
سردرگمی که متاسفانه اغلب در زندگی هایمان به آن دچاریم و اینکه بعضا جایگاه موارد ۱۲ گانۀ بالا را نمی دانیم لذا باعث شده دچار انواع استرس ها و نگرانی ها از آینده شویم اما درک مراحل درخت سعادت باعث می شود که زندگی را کاملا هدفمند ببینیم که تک تک مراحل آن در راستای اراده و خواست خداوند بوده و با نگرش الهی ممزوج شده است و انتهای آن نیز به میوه ای بنام سعادتمندی و خوشبختی ختم می شود و آرامشی که از این نگرش کلی و گشتالت برای انسان بوجود می آید باعث می شود هماره زندگی را با بیشترین انگیزه و لذت و شعف ادامه دهد چرا که میوه ای که در انتها کسب خواهد کرد همانا کسب رضایت خداوند و سعادت دو گیتی خواهد بود ، آرامشی وصف ناشدنی چرا که طرف حساب او بالاترین و یگانه قدرت عالم هستی یعنی خداوند متعال می باشد که هیچ کس را با او قدرت برابری نیست .
۴- تکنیک فرمول شادی (از مقالات برتر یونسکو) ،
همچنانکه در یکی از مقاله قبلی عرض شد، بر اساس یکی از مقالات یونسکو ، شادی را می توان بصورت یک معادله کسری بصورت ذیل تجسم نمود : شادی= عمل تقسیم بر توقع. یعنی بر طبق این معادله در تعاملاتمان با دیگران اگر می خواهیم شادییمان یعنی نتیجه این معادله زیاد باشد بایستی یا صورت بزرگ شود که نمی شود زیرا عمل ثابت است و یا مخرج کسر کوچک شود چرا که هرچه هم که صورت کسر را بزرگ نماییم باز هم اگر مخرج هم بزرگ شود نتیجۀ معادله کم خواهد شد لذا به استناد این معادله در تعاملاتمان با دیگران بایستی توقع مان را از دیگران کاهش دهیم تا بر اثر ناسپاسی عمدی یا سهل انگارانه دیگران در تشکر از ما بابت انجام آن عمل ، شادی مان کم نشود. در اسلام نیز می بینیم دستورات دینی بر انجام قربه الی الله ی عمل است که دقیقا بر اساس این معادله است.استاد مدیریتی که خودشان این مطلب را تدریس می کرد، گفت همسر پزشکم مدتی از کارش خسته شده بود و انگیزه ادامه فعالیت نداشت لذا به او پیشنهاد کردم روزانه حداقل دو بیمار را رایگان ویزیت کند که انجام این کار باعث تحول مثبت زیادی در روحیه همسرم شد که این روحیه لذت را بعضا در سیمای خادمین افتخاری حرم های مطهر ائمه معصومین علیهم السلام نیز می توان دید.
از امروز دیگر :
-اگر به فقیری کمک کردید و او از شما تشکر نکرد ، اصلا ناراحت نمی شوید زیرا برای او این کار را نکرده اید که از او توقع سپاس داشته باشید بلکه به خود می گویید اولا او از من بهتر است چون من به عیبها و مزیتهای خودم آگاهم ولی عیبها و مزیتهای او را نمی شناسم و او احتمالا حواسش نبوده یا گرفتاریش زیاد بود که از من تشکر نکرد و ثانیا من کاملا به وظیفه انسانی و بندگی ام در برابر خداوند و جامعه عمل کرده ام لذا از هیچ کس توقع تشکر ندارم ،
-اگر از صبح زود به سر کار رفته و با هر سختی کسب روزی کرده اید ، اگر همسرتان از شما تشکر نکرد دیگر اصلا ناراحت نمی شوید و به خود می گویید اولا او از من بهتر است و احتمالا حواسش نبود یا گرفتاریش زیاد بود که از من تشکر نکرد و ثانیا من کاملا به وظیفه انسانی و بندگی ام در مقابل خداوند و خانواده و جامعه ام عمل کرده ام لذا از هیچ کس توقع تشکر ندارم ،
-اگر در مسیرتان فردی را رایگان سوار کردید و به مقصد رسانیدید و او هنگام پیاده شدن بدون سپاس محکم در ماشین را بست و رفت اصلا ناراحت نمی شوید زیرا برای او این کار را نکرده اید که از او توقع سپاس داشته باشید بلکه به خود می گویید اولا او از من بهتر است چون من به عیبها و مزیتهای خودم آگاهم ولی عیبها و مزیتهای او را نمی شناسم و احتمالا حواسش نبود یا گرفتاریش زیاد بود که از من تشکر نکرد و ثانیا من کاملا به وظیفه انسانی و بندگی ام در برابر خداوند و جامعه عمل کرده ام خداوند این ماشین را به من عطا فرموده و من شکر عملی نعمت را بجا آوردم لذا از هیچ کس توقع تشکر ندارم ،
-اگر و اگر و هزاران اگر دیگر ، پس اگر من عملی را به نیت خیر انجام داده ام ، همیشه به وظیفه ام عمل کرده ام زیرا اولا من در قبال آفرینش خودم و توفیق حیاتم و نعمتهایی که خداوند به من عطا فرموده وظیفه دارم از سنخ همان نعمتها خداوند را شکر عملی نمایم و ثانیا تمامی مخلوقات خداوند را از خود برتر می دانم و لذا وظیفه دارم به آنها احترام بگذارم مثلا هنگام رانندگی با خودرو ، هر مخلوقی اعم از انسان یا حیوان که از عرض خیابان عبور می کند چون از من برتر است وظیفه دارم به احترام خالقش و به احترام خلقت او و به احترام او اجازه دهم که با آرامش از عرض خیابان عبور کند و هرگز از ایشان توقع تشکر ندارم چون به وظیفه ام عمل کرده ام . البته این نیت بایستی در تمام زندگی و رفتارها و کار و شغلمان نیز تسری یابد بطور مثال من در شغل خودم که یک کار خدماتی است مراجعه کننده که به من مراجعه می کند اولین هدفم خدمت به اوست و یعد کسب درآمد و حتی با خداوند میثاق بسته ام که اگر به سهو یا به عمد هم پولی پرداخت نکند باز هم از او کاملا راضی هستن و او را حلال می کنم چون به نیت اصلی خودم که خدمت به مخلوق خداوند بود رسیدم و یقین دارم صلاح من در همان است که خداوند برایم مقدر فرماید. در حرم مطهر رضوی نیز حدود ۱۵ سال است که خادم کفشدار افتخاری هستم و بسیاری اوقات زائرین عزیز سوال می کنند که چگونه می توان خادم شد که معمولا در جواب آنها عرض می کنم که ما هم که ظاهرا ملبس به لباس خادمی هستیم سمبل خادمی و خدمت هستیم و اصل خدمت در جامعه و در تعامل با دیگران است و در کارها باید انصاف و مروت و رضایت خداوند و ائمه معصومین و مخصوصا حضرت رضا علیه السلام که ادعای خادمی ایشان را داریم لحاظ کنیم مثلا شما زائر عزیز اگر در تبریز هستی و مثلا تاکسی داری نیت کن بطور مثال ساعت ۱۴ تا ۱۵ روزهای جمعه مردم را رایگان جابجا کنی یا اگر برنج فروش هستی چند کیسه برنج را به همان قیمت که خریدی برای رضای خداوند به مردم بفروش و اول هدفت خدمت به مردم باشد و مطمئن باش مقرب ترین خادم نزد حضرت رضا علیه السلام خواهی بود چون هدف از خلقت بشر عبادت و مظهر عبادت خدمت به خلق است آن هم کلیه مخلوقات اعم از انسان و حیوان و نبات.
البته یکی از راه های موفقیت در انجام این تکنیک، مبارزه با منیت است چرا که تا زمانی که خودمان را دوست داشته باشیم نمی توانیم دیگران را دوست داشته باشیم و اگر دیگران را دوست نداشته باشیم نمی توانیم عاشقانه ای این اعمال را انجام دهیم.
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن یا زجانان یا ز جان باید که دل بر داشتن
و حاصل انجام این تکنیک آرامشی زیباست.
اما همیشه به یاد داشته باشیم که مصداق شعر زیبای
در لباس فقر باید سه ترک ترک دنیا ترک عقبا ترک ترک
هیچگاه شیطان ما را وسوسه نکند که دچار عجب شویم که ” به به چه بندۀ خوبی برای خداوند هستم که شاکر نعمت های اویم “ بلکه بایدهمواره عمل و خدمت خود را کوچک و ناچیز بدانیم ، البته خودت را بد ندانی و بسیار خوب بدانی چون بندۀ شاکر خداوند هستی اما نکتۀ ظریفش در این است که باید دیگر مخلوقات خداوند را اعم از انسان و حیوان و نبات از خودت بهتر بدانی چرا که وقتی همه را از خودت بهتر دانستی پس میان بدان زندگی می کنی لذا زندگی بسیار سخت و زجرآور خواهد بود تا زمانی که دیگران را بهتر از خودت فرض کنی که در تصورت باشد که میان خوبان زندگی می کنی و در این صورت اخیر دوست داشتن و خدمت کردن به ایشان برایت بسیار شیرین و گوارا می شود و اصلا وظیفۀ انسانی و بندگی خود می دانی که به ایشان خدمت کنی.
۵- تکنیک مبارزه با منیت (در پیشگاه خداوند همه از من بهترند) ،
سوال : آیا زندگی کردن میان خوبان اذت بخش تر است یا میان انسانهای بد؟
جواب : مسلما زندگی میان افراد خوب لذت بخش و میان افراد بد عذاب آور است ؛ حال اگر نظیر داستان حضرت موسی علیه السلام که مرحوم آقای مولوی قندهاری در سخنرانیهایشان در همین سایت فرمودند که “خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمود موجودی پست تر از خودت را نزد من بیاور و او ابتدا لاشۀ سگ مرده ای را انتخاب کرد که ببرد ولی در بین راه به خود آمد و با خود گفت این سگ بر اساس فطرش زندگی کرده و گناهی نکرده اما من از کناهان خود آگاهم لذا خود را به خداوند به عنوان بدترین مخلوق معرفی کرد که آنگاه خداوند فرمود اگر سگ را آورده بودی از پیامبری خلعت می کردم “ما اگرخود را از همه موجودات بدتر فرض کنیم آنگاه می بینیم که میان خوبان زندگی می کنیم و لذا زندگی کردن میان آنان برایمان بسیار شیرین خواهد بود ولی اگر خود را برتر و بهتر از دیگران باور داشته باشیم آنگاه می بینیم در میان بدان داریم زندگی می کنیم و لذا آنگاه زندگی برایمان بسیار ملال آور خواهد بود .
پرواز بسوی خداوند متعال و طی مراحل معنوی را شاید با دو بال بتوان تصور نمود که یکی رعایت تقوای الهی و دیگری مبارزه با منیت است.معمولا یکی از صفات انسان پس از کسب مقامات دنیوی نظیر پول و قدرت و نفوذ در جوامع و دکتر و مهندس و پرفسور و حتی مقامات معنوی نظیر معروف به متقی بودن و آیه الله و حجه الاسلام شدن و وجیه المنظر شدن نزد دیگران ، عجب و غرور است که ابتدا فرد از عملکرد خودش خوشش می آید و با رشد این تخم ناپسند کم کم خود را از دیگران برتر دانسته و سپس در مراحل پیشرفته تر دیگران را پست تر از خود دانسته و شدیدا دچار غرور شده و آنگاه می شود هم سنخ و شبیه شیطان که خود را برتر از انسان دانست و هنگام دستور صریح خداوند مبنی بر سجده در مقابل خداوند در عظمت خلقت انسان ، سرباز زد و خود را برتر پنداشت و بقولی شش هزار سال عبادتش را بر باد داد پس عجب و غرور هم در کمین انسانهای پلید و هم در کمین انسانهای پاک و صالح است چنانکه شعر زیر خطابش همین افراد صالح است که مواظب افکار و پندار خود باشند :
در لباس فقر باید سه ترک ترک دنیا ترک عقبا ، ترک ترک
یعنی اگر داعیه در جرگه افراد فقیر الی الله بودن را داریم سه عمل را باید ترک کنیم :
۱٫ترک علاقه و حب دنیا ،
۲٫ ترک علاقه به بهشت و نعمتهای بهشتی و یا ترس از عقوبت ها و عذاب های جهنم ( کاسبانه عملکردن و معامله با خداوند)،
۳٫ و ترک ترک یعنی ترک عجب حاصل از این ترکها که به متقی بودنمان مغرور نشویم ،
بلکه خداوند را عاشقانه دوست داشته باشیم فقط برای ذات خداوندی اش ، ذات رحمانیتش ، ذات رحیمیتش ، ذات کبریای اش و…..
توجه شود منظور ترک دنیا کردن و زاهد و گوشه نشینی نیست بلکه عاشق واقعی از تمامی نعمتهایی که خداوند برایش آفریده هم باید خودش بهره ببرد و هم دیگر مخلوقات را منتفع سازد اما در راستای رضایت خداوند .
اینکه بزرگان می گویند: اندرون از طعام خالی دار ، تا در او نور معرفت بینی ؛ منظور از طعام رزق و خوراک معمولی نیست بلکه منظور حب دنیا و مخصوصا حب نفس و منیت است یعنی آینه دل را باید از غیر خدا پاک کرد تا آنگاه عشق به همه عالم در او جلوه گر شود ؛
” آینه ات دانی چرا غماز نیست ؟ زآنکه زنگار از رخش ممتاز نیست ” غماز = فاش کننده راز
” آيينه كز زنگ آلايش جداست پر شعاع نور خورشيد خداست”
این عشق به خداوند و به طبع آن به مخلوقات و آفریده های او ، باعث بالاترین آرامش ها و لذت هاست .این عاشق تسبیح در دست نمی گیرد و ذکر بگوید بلکه ذکر او ، با شور و شوق شتافتن بسوی خدمت به مخلوقات خداوند است .دیگر براحتی پا بر روی مورچه ای که در راه ببیند نمی گذارد بلکه چون او را اثر و آفریدۀ خالق هستی می داند ، با عظمت و عشق از کنار او عبور می کند و سعی می کند حتی نیازهای او را نیز ببیند و سعی در برآوردن آنها نماید .خداوند توفیق دهد به این مرحله از عشق برسیم چرا که آنگاه این شعر مصداق خواهد نمود :
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
آیا با چنین عشق و جهان بینی مجالی برای دلهره و نگرانی خواهد بود مسلما خیر و این انسان با این افکار همواره در آرامش مطلق خواهد بود چون خود را همواره در کشتی نجات خداوند می بیند. بر اساس مقاله علت العلل ، علت ها جبری اما علت العلل ها اختیاری است و در دست ماست و کسی که علت العلل هایش را با اراده و خواست خداوند گره بزند همواره دنیا به کام و به مرادش خواهد بود .
عزیز دلم می دانی هر نعمتی را آفتی است و آفت عشق ، شرک است .یعنی حتی اگر ذره ای به اندازه یک میکرون در اقیانوس دلت حب غیر خداوند باشد ، این شرک است .نه اینکه ما دیگران چون پدر و مادر و فرزند و همسر را دوست نداشته باشیم ،نه ، بلکه منظور این است که دوست داشتن ما مثلثی باشد ( لطفا به مقاله پنجم در همین سایت مراجعه بفرمایید) یعنی فرزندمان و….را دوست بداریم اما برای رضای خداوند .اشتباه نشود نگوییم هم خدا را دوست دارم و هم همسرم را ، این شرک است بلکه بگوییم فقط خداوند را دوست دارم و چون خداوند همسرم را دوست دارد لذا همسرم را هم دوست دارم نه که همسر و فرزندم بلکه تمامی عالم را دوست دارم .حال اگر در روز فرزندت را بوسیدی چون محبت به فرزند باعث می شود او کمبود محبت نداشته باشد لذا این عمل عین عبادت است اما اگر در نیمه شبی گونه فرزندت را که در خواب است بوسیدی چگونه است؟ این عمل عین شرک است زیرا برای نفس خودت این عمل را انجام دادی( امیدوارم تحمل آن را داشته باشی)زیرا عشق خلوص می خواهد . خداوند انشاءالله خودش از سر تقصیرات و گناهان ما بگذرد .استاد عزیز مرحوم حضرت آقای مولوی قندهاری رحمه الله علیه بارها می فرمود ممکن است چه بسا گناه کبیره ای از ما سربزند و با استغفار زبانی و عملی خداوند آن را ببخشد اما امان از گناهان بظاهر صغیره که بعضا برای آنها استغفار هم نمی کنیم و ما را جهنمی می کنند. مثلا سوار تاکسی می شوید و هنگام پرداخت وجه کرایه زمانی که راننده تقاضای پول خورد می کند می گویی ندارم ولی پس از طی مسافتی می بینی در فلان جیبت پول خورد داشته ای و بر اثر این دروغ یک گناه کبیره برایت ثبت شده است و اغلب به علت عدم توجه استغفار هم ننموده و لذا مستحق عذاب و بازخواست الهی می شویم در حالی که با دقت کردن در گفتارمان این حادثه اتفاق نمی افتد اینکه اگر راننده تاکسی گفت پول خورد بده نگویی ندارم بلکه بگویی پیدا نکردم تا اگر بعدا پیدا هم کردی دروغی نگفته باشی.آری برادر خدا پسندانه زندگی کردن ممکن است اما با دقت و عشق.
در مرداد ۱۳۸۶ برای اولین بار توفیق تشرف به مکه معظمه پیدا شد. اعمال حج شامل یک سری آداب است که با مُحرم شدن زائر شروع و سپس با یک سری آداب خاص نظیر در سایه حرکت نکردن و خود را نخاراندن و نکشتن دیگر موجودات و حتی حشرات و …..و هفت مرتبه سعی صفا و مروه و در نهایت هفت مرتبه طواف بدور خانه کعبه تکمیل می شود .در طول سفر در فکر بودم که فلسفۀ در سایه حرکت نکردن و نخاراندن و نکشتن دیگر موجودات و…چیست ؟ که به نتیجه جالبی رسیدم مبنی بر اینکه این اعمال ضد خودخواهی می باشند و یکی از پیامهای حج مبارزه با منیت و خودخواهی است که حاجی واقعی ابتدا بایستی اندرون را از محبت خودی و منیت تخلیه کند و در این راه بایستی سختی ها را نیز تحمل کند چنانکه هفت بار سعی صفا و مروه را انجام دهد و آنگاه که دلش از محبت اغیار پاک گردید و لیاقت جلوه های نورانی معبودش را یافت ، باید هفت بار ، به تعداد عدد بینهایت بدور کعبه معبودش طواف کند. در حرکت دورانی هر شیی برای گردش بدور محور ، نظیر گردش الکترون بدور پروتون ، دلیل و جاذبه ای نیاز دارد و جاذبۀ طواف حاجی ، عشق و محبت او به معبودش می باشد و با پایان هفت دور طواف سمبولیک به دور خانه کعبه ، کار او تمام نمی شود بلکه این طواف عشق ، عهد و پیمانی است که با اقرار آن و گفتن لبیک اللهم لک لبیک و…اینکه حمد و نعمتها و ملک از آن اوست تازه شروع می شود و با دور شدن جسم عاشق از خانه معشوق هرگز قطع نمی شود بلکه همواره دلش در هر روز پنج مرتبه در حال طواف بدور کعبه معبودش است.
لإِاكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
در دين هيچ اجبارى نيست و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است . پس آنکس که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد ، به يقين به ریسمان (عشق) چنگ زده است که دستاويزى استوار است و آن را گسستن نيست و خداوند شنواى داناست .آیه ۲۵۶ سوره بقره
تبلور این عشق و پیمان را در روز عاشورا ، در کردار حضرت اباعبدلله الحسین علیه السلام در تکمیل مراسم حج با رهسپار شدن بسوی قربانگاه خودش و فرزندان و یارانش می بینیم. چنانکه شعر زیبای عمان سامانی دلواژۀ حضرتش است در هنگام رهسپار شدن حضرت علی اکبر علیه السلام بسوی میدان :
مژه داری احتیاج تیر نیست پیش ابروی کج ات شمشیر چیست
آری حج بستر عاشورا و شهادت است .یک حاجی واقعی ، ممکن است من به مکه برود اما حتما یک عاشق از مراسم حج باز می گردد.
۶- تکنیک اعتماد به خداوند( هرچه در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده اتفاق بیفتد مسلما به خیر و صلاح من است) .
ایمان و اعتقاد و اعتماد به خداوند و اینکه تمامی اتفاقات عالم بر اساس اراده و خواست او رخ می دهند و او مهربان ترین مهربانان است و هرگز برای بندگانش بدی و ضرر را نمی خواهد ، آرامشی بسیار در دل انسان ایجاد می کند .استناد این سخن :
قرآن می فرماید “و عسی ان تکرهوا شیء و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیء و هو شر لکم “ یعنی چه بسا از چیزی کراهت دارید و بدتان می آید در حالی که برای شما خیر در پی دارد و چه بسا چیزی را دوست دارید در حالی که برای شما شر و بلا در پی دارد. قرآن مجید در تایید این کلام داستان زیبای ملاقات حضرت خضر با حضرت موسی علیهم السلام را مطرح می کند زمانی که هنگام سوار شدن به کشتی حضرت خضر علیه السلام کشتی را سوراخ می کند و حضرت موسی علیه السلام اعتراض می کند. حضرت خضر از علم آینده خبر داشت لذا کشتی را سوراخ کرد تا آن پادشاه ستمگری که در آیندۀ نزدیک کشتی ها را به زور تصرف می کرد هرگاه سراغ این کشتی آمد آن را معیوب ببیند و از تصرف آن صرفه نظر کند. این عمل حضرت خضر از نظر حضرت موسی و دیگر افراد ظاهر بین عملی بد ولی از نظر کسانی که به خداوند اعتماد داشته باشند عملی خیر تلقی می شود چنانکه همینطور هم شد و آن حاکم ستمگر از تصرف کشتی منصرف شد.
پیام این داستان قرآن مجید این است که ای انسانها برگ درختی بدون اراده و خواست و بدون اطلاع خداوند متعال از درختی نمی افتد لذا هیچ حادثه و اتفاقی را اتفاقی فرض نکنید و اراده و مشیت خداوند در تمامی آنها وجود دارد ولی تمامی آنها به خیر و صلاح بندگان است چون خداوند بندگانش را دوست دارد.
۷- تکنیک نماز :
بسمه تعالی
در دقایق حدود دوم و چهاردهم در دو عدد از سخنرانی های مرحوم حضرت آقای مولوی قندهاری رحمه الله علیه ( استاد اخلاق آقا مصطفی خمینی در نجف اشرف ) در همین سایت ایشان در خصوص اهمیت نماز سخن می گویند(دوستان حتما مراجعه بفرمایند) .
نماز از مهمترین بسترهای سعادت است ( اشاره به مقالۀ درخت سعادت در همین سایت )، نماز از روزه هم مهمتر است گرچه روزه بسیار سخت است اما نماز مظهر نام الله است. اقامه و ایستادن نماز مظهر “الف” الله ، و رکوع آن مظهر “لام” الله و تشهد آن مظهر “ه ” الله است. اهمیت به نماز نشانه ایمان و تقید انسان به خداوند است زیرا زمانهای اقامۀ نماز لابلای فعالیتهای روزمرۀ ما قرار دارد لذا برای اقامۀ آن بایستی دیگر فعالیتها را برای مدتی تعطیل و وقفه بدهیم که بعضا با منافع مادی ما در تضاد خواهند بود لذا کسی که این عمل را انجام دهد یعنی در روز چند مرتبه دنیایش را فدای تقید به نماز اول وقت نماید در نتیجه هر روز ایمان در وجودش استوارتر خواهد شد.
نکات مهم :
۱- اهمیت دادن به زمان برگزاری و اقامۀ نماز ، لذا لازم است از دقایقی قبل وضو گرفته و همچون عاشقی به انتظار ملاقات و گفتگو با معبود خود یعنی خداوند متعال باشیم ، مرحوم آقای مولوی در سخنرانی خود می فرمایند چون امام عصر همیشه در اول وقت نماز را اقامه می فرمایند لذا آنانکه در اول وقت نماز را به پا دارند نمازشان با نماز امام عروج می کند ” چون در نماز ما می گوییم ” ایاک نعبد و ایک نستعین “ و امام هم می فرمایند ” ایاک نعبد و ایک نستعین “ لذا خداوند متعال جل شانه ،به احترام نماز امام که همیشه مقبول خداوند متعال است نمازهای شکسته و ناقص ما را هم انشاءالله پذیرفته و شامل ” ایاک نعبد و ایاک نستعین “ امام می شویم .
۲-سعی کنیم نمازها را تا حد امکان به جماعت اقامه کنیم تا تداعی کنندۀ وحدت مومنین و مسلمانان باشد و تاییدی بر قرائت” نعبد ” و ” نستعین ” در سورۀ مبارک حمد که بصورت فعل جمع آمده است ،
۳-نمازهایی را که فرادی و به تنهایی اقامه می کنیم بسیار آرام و با آرامش و دقت بخوانیم و سعی کنیم به معانی آنچه می گوییم توجه نماییم و بسیار به آرامی به رکوع و سجود برویم،
۴- ذکرهای رکوع و سجود را فرد و ترجیها هفت مرتبه همراه با یک صلوات ادا کنیم و بدانیم صلوات مکمل ذکر ما می باشد زیرا وقتی که می گوییم “سبحان ربی العظیم و بحمده” یعنی منزه است پروردگار من و من به حمد او مشغولم همین قرائت ذکر صلوات بیانگر حمد خداوند متعال توسط ماست . البته مرحوم حضرت آقای مولوی در سخنرانی های همین سایت پیشنهاد می فرمایند ذکر رکوع و سجود را دو تا دوتا بصورت فرد افزایش داده و تا عدد ۱۹ ادامه دهیم و سپس دو تا دو تا کم کرده و مجددا به عدد ۷ برسانیم .
۵-محل اقامۀ نماز ترجیها خلوت و از موارد برهم زنندۀ تمرکز نظیر تلویزیون و سر و صدا دور باشد ،
۶-لباس پاک و ترجیها تمیز و معطر باشد ،
۷-اذان و اقامه با توجه گفته شود ،
۸-بعد از پایان نماز در صورت امکان حتما تعقیبات گفته شود.
– قرائت برخی آیات و سوره های قرآن مجید نظیر آیه الکرسی ، آیه نور ، آخر سورۀ حشر ، سورۀ فجر و سورۀ یاسین ،
– صبح ها بعد از آیات فوق “سورۀ والفجر” هم خوانده شود که منصوب به حضرت اباعبدالله حسین علیه السلام می باشد و در انتهای آن این ذکر گفته شود:
یا حسین یا حسین یا حسین یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ،
یا حسین یا حسین یا حسین ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ،
یا حسین یا حسین یا حسین فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ،
یا حسین یا حسین یا حسین وَادْخُلِی جَنَّتِی.
– قرائت ادعیه مشترک، البته پیشنهاد می شود ادعیه ای که بعنوان گلچین ادعیه در همین سایت تهیه شده لااقل از شمارۀ یک تا ذکر ۲۵ مرتبه ای آن هر روز بعد از نماز صبح قرائت شود.
– پس از نماز سر به سجده برده و خداوند را به نعمش شکر کرده و بعد گونۀ راست را به مهر گذاشته و بگوییم :
۱- اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ ، وَشٰايَعَتْ وَبٰايَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ ، اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً ،
۲- صل الله علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا ،
۳- مولاتی انی توجهت و استشفعت و توسلت بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا فی الدنیا و الاخره یا وجیه عندالله اشفعی لنا عندالله ،
۴- یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی .
سپس گونۀ چپ را به مهر نهاده و این بار هر ماه یک امام را در نظر گرفته و همان چهار بند را قرائت می کنیم یعنی مثلا برای این ماه حضرت رضا علیه السلام را نیت کرده و برای ماه بعد حضرت جواد علیه السلام و به ترتیب کل ۱۴ معصوم را دور می کنیم ؛
۱ – اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ ، وَشٰايَعَتْ وَبٰايَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ ، اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً
۲- صل الله علیک یا مولای یا اباالحسن یا علی ابن موسی الرضا ،
۳- مولای انی توجهت و استشفعت و توسلت بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا فی الدنیا و الاخره یا وجیه عندالله اشفع لنا عندالله ،
۴ – اغثنی یا مولای یا اباالحسن یا علی ابن موسی الرضا اغثنی یا مولای یا اباالحسن یا علی ابن موسی الرضا اغثنی یا مولای یا اباالحسن یا علی ابن موسی الرضا
دلیل آوردن لعن دشمنان ائمه در ابتدا ، کلمۀ طیبۀ لا اله الا الله است چرا که کلمۀ لا اله در ابتدا آمده و سپس الا الله ، پس دل باید ابتدا از محبی غیر خدا تخلیه شود و آنگاه با محبت حضرت حق نورانی شود ( اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت یابی ) لذا دل ما نیز ابتدا با لعن دشمنان محمد و آل محمد باید از محبت دشمنانشان خالی شود و آنگاه با ذکر ائمه معصومین علیهم السلام مصفا شود .
پس با این عمل هر نماز واجب را با توسل به خداوند متعال از طریق ابواب رحمتش به پایان می رسانیم ( اشاره به مقالۀ درخت سعادت) اما همواره یادمان باش که بستر و شرط قبولی توسل ، سنخیت است و بستر سنخیت تقوا و بستر تقوا تذکر و به یاد خداوند بودن است که این سه بستر را در زمان میان هر دو نماز واجب بایستی رعایت کرد تا در زمان اقامۀ نماز چیزی برای گفتن و راز و نیاز با خداوند داشته باشیم و حال خوشی بدست آوریم. نماز مقبول شده نمازی است که در پایان آن با توبه از گناهان عمدی و غیر عمدی مرتکب شده ، با اراده ای مصمم بسوی رعایت تقوا گام نهیم تا با توسلات قبول شده مورد عنایت حضرت حق جل اعلی قرار گیریم و به انوار جلوه های حضرتش معرفت یابیم و آنگاه ناممان در صف عاشقانش ثبت شود و با زبان دل بگوییم:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
پس از پایان نماز و سه سلام که با توجه به حضرت اباعبدالله علیه السلام و حضرت رضا علیه السلام و امام زمان علیه السلام دادیم ، سپس دست گدایی بسوی کعبه و به نیت امام زمان دراز کرده و سه ذکر ذیل را مخصوصا پس از نماز صبح می گوییم :
یا بقیه الله اغثنا یا بقیه الله ادرکنا ۱۴ مرتبه ،
یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب ادرکنا و لا تهلکنا ۳ مرتبه ،
یا فارس الحجاز یا اباصالح المهدی یا اباالقاسم ادرکنا و لا تهلکنا ۳ مرتبه .
انشاءالله همیشه بر صراط هدایت و مورد عنایت خداوند متعال باشید .
حمد زیادتی نعمت و دفع بلیات منصوب به حضرت علی علیه السلام:
مرحوم آقای نجفی در کتاب جامع السعاده می نویسد ؛
شبی پس از تهجد مرا خواب ربود و در عالم واقعه حضرت علی علیه السلام را دیدم ، عرض کردم حمدی را بمن تعلیم فرمایید که هنگام هر نعمتی قرائت نمایم و ثواب شکر آن نعمت را داشته باشد و باعث زیادتی نعمت و دفع بلیات شود .حضرت فرمود این حمد را بخوان :
الحمدُللهِ الذی لایَنسی مَن ذَکَرهُ ،
الحمدُللهِ الذی لایَخیبُ من دَعاهُ ،
الحمدُللهِ الذی مَن تَوَکلَ عَلَیه کَفاهُ ،
الحمدُللهِ الذی مَن وَثَقَ بِهِ لَم یَکِلهُ الی غَیرهِ ،
الحمد للّه الذی یجزی بالإحسان إحسانا ،
الحمدُللهِ الذی یَجزی بِالصّبرِ نَجاه ،
الحمدُللهِ الذی یَکشِفُ ضُرَنا بَعدَ کُرَبِنا ،
الحمدللهِ الذی هُوَ رَجاؤُنا حِین َتَنقَطِعُ الِحَیلُ عَنّا ،
الحمدللهِ الذی هُوَ ثِقَتُنا حِینَ تَسُوءُ ظُنُونَنا بِأَعمالُنا .
و فرمود این حمد را پس از هر نماز و هنگام هر نعمت و بلیه بخوان که سریع الاجابه است.انشاءالله
التماس دعای خیر -حسن زاده
۸- تکنیک انجام شکر عملی داشته ها ،
ادامه دارد