بسمه تعالی
گر مرد رهی میان خون باید رفت
وز پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به ره در نه و از هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
باسلام و ادب احتراما ۱۲ تکنیک جهت کسب سعادت و تقرب به خداوند متعال تقدیم دوستان میشود؛
۱- تکنیک خلع ید ،
۲ – تکنیک دوست داشتن نقطه ای ، خطی و مثلثی
۳ – تکنیک نیابت کامل اعمال صالحه
۴ – تکنیک کاهش توقع
۵ – تکنیک تسبیح حضرت زهرا س-
۶ – تکنیک بینام ( بیمار – نادان – مضطر) ،
۷ – تکنیک توسل گونه ای ،
۸ – تکنیک پنجره جوهری ،
۹ – تکنیک ذکر ایه ۸۰ سوره مبارکه اسرا ،
۱۰- تکنیک فرم تخصیص درصدی از درامد برای نیازمندان ،
۱۱- تکنیک شکر خانوادگی ،
۱۲ – تکنیک بازدید سالنی خانوادگی عید ،
۱۳ – تکنیک نماز ، تنظیم ذکر نماز واجب ،
۱۴ – تکنیک قرائت دعای روز چهارشنبه در دعای دست نماز واجب ،
۱۵ – دعای دست نماز واجب با سخن گفتن با الله .
۱- تکنیک خلع ید؛
در سالهاي اوليه توفیق خدامي حرم حضرت رضا علیه السلام ، طبق فرمایش استاد اخلاق مرحوم حضرت حجه الاسلام مولوی قندهاری رحمه الله علیه که فرمودند نزد حضرت رضا علیه السلام بروید و خلع يد كنید گفتم خلع يد چيست فرمودند حرم مطهر که مشرف شدی برو مقابل ضریح حضرت رضا علیه السلام بايست و در نهایت تواضع و ادب به آقا بگو ، آقای من ، مالم، جانم، فرزندانم، خانه، ماشين و آنچه اموال و دارايي دارم را به شما هدیه کردم و اينك به اذن شما و به رسم امانت آنها را از شما قبول دار شدم. البته در واقع همينطور هم هست و آنچه نفس ما از خود مي داند ، در حقيقت عاريتي و امانی است چرا كه ما مسافران در بستر قطار زمانیم که هر ان ممکن است بایستد و ما را پیاده کند و متاسفانه غالبا شيطان محدود بودن زمان عمر را از ياد ما برده و در غفلت مي باشيم.
حال پس از اين نیت اگر ماشين داریم، ماشين مال کیست ؟ مسلما مال ما نيست بلکه مال حضرت رضاست كه امانت در نزد ماست پس اگر صدمه خورد يا مثلا سرقت رفت ديگر گريبان چاك نمي دهيم که وامصیبتا ماشین چه شد، بلكه چون مالکیت و حب آن را ازدلمان بيرون کرده ایم ، رفتارمان و ديدگاه مان فرق مي كند و به خود مي گوييم ماشين متعلق به حضرت رضا علیه السلام است اگر هر اتفاق افتاده خود حضرت رضا علیه السلام صلاح مي دانسته اند و خير من نیز مسلما در همان است و يا اگر در راه مانده اي را در مسير ديدم، در سوار كردنش بخل و درنگ نمي كنيم که ماشین کثیف می شود یا ..بلکه از خودم می پرسم آیا حضرت رضا علیه السلام راضی هستند و اگر جواب مثبت بود در سوار کردن و خدمت بی منت به او درنگ نخواهم کرد.
اين ديدگاه در مورد مال و ثروت و فرزندان و تمامی انواع نعمت های الهی که وجود دارند نيز با همين نيت صادق است و اگر مثلا فرزندمان مريض شد و شفايش از دست ما خارج بود به حضرت عرضه مي داريم كه آقا ، فرزند امانتی كه مراقبتش را به ما سپرده ايد بيمار شده، اگر صلاح مي دانيد عنايت بفرماييد و شفايش دهيد و گرنه خير همان است که شما صلاح بدانيد و به اين آيه از قرآن مجيد مي رسيم كه مي فرمايد: . «و عسي اَن تكره شي و هو خير لكم و عسي ان تحبّوا شيء و هو شرٌ لكم» یعنی و چه بسا از چیزی کراهت دارید در حالی که خیر و صلاح شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست دارید در حالی که برای شما شر و بلا می باشد.
توجه : مفهوم نیت خلع ید این نیست که در مشکلات دست روی دست بگذاریم و بدون هیچ تلاشی تنبلی پیشه کنیم که حضرت خودشان درست می کنند بلکه ما باید نهایت تلاش خود را بکنیم حال علارغم تلاشهای ما اگر نتیجۀ دلخواه حاصل نشد خود را نبازیم و زندگی را تمام شده ندانیم بلکه کل داشته ها را اماناتی بدانیم که خداوند به ما سپرده تا از آنها در راههایی که شکر آن نعمتها و کسب رضای خداوند حاصل می شود بکار ببریم. چنانکه فرموده اند : “العبد یدبر و الله یقدر ” یعنی بنده ها تدبیر می کنند اما خداوند متعال بسته به صلاح و خیر بندگان ، تقدیر می نماید.
تدوین این مقاله برداشتی از روایت زیبای عنوان بصری است که فرمایش گهر بار حضرت صادق علیه السلام می باشد که در ذیل تقدیم می گردد؛
عنوان بصري ، پيرمردي ۹۴ ساله بود كه شرفياب حضور حضرت صادق علیه السلام گرديد و از حضرت طلب علم مينمايد كه حضرت مي فرمايند :
دانش فقط از راه تحصيل بدست نمي آيد بلكه علم نوري است كه خداوند متعال آنرا در قلب كسي كه هدايتش را بخواهد قرار ميدهد پس اگر خواهان علم هستي اولاً در خود جوياي حقيقت بندگي باش و ثانياً علم را بخاطر بكار بستن طلب كن و از خداوند بخواه به تو بفهماند و خداوند نيز خواهد فهماند . سپس عنوان بصري از حضرت سؤال كرد حقيقت بندگي چيست ؟ كه حضرت فرمودند سه چيز :
اول آنكه بنده در آنچه كه خداوند به او عطا نموده براي خود مالكيتي نبيند زيرا بندگان را مالكيتي نيست و مال را مال خداوند ببيند و آن را در مواردي كه خداوند به آن دستور داده صرف نمايد .
دوم اينكه بنده براي خود تدبير نكند ،
سوم آنكه تمام كوشش او در چيزي باشد كه خداوند تعالي به آن امر نموده و از آن نهي فرموده است .
پس هرگاه بنده در آنچه كه خداوند تعالي به او داده براي خود مالكيتي قائل نباشد ، انفاق نمودن در راهي كه خداوند تعالي به آن امر نموده آسان خواهد شد و هنگامي كه بنده تدبير خويشتن را به مدبرش واگذارد ، مصيبتهاي دنيا بر او آسان ميگردد و هر گاه بنده به اوامر و نواهي خداوند متعال مشغول شود فرصت خودنمايي و مباهات نمودن به مردم را نمي يابد . پس هنگامي كه خداوند بنده خود را به اين سه چيز گرامي داشت ، دنيا و ابليس و مردمان در نظر او خوار و حقير ميگردند و دنيا را براي افزون طلبي و فخرفروشي طلب نميكند و آنچه را كه نزد مردم است براي كسب عزت و برتري جويي نميخواهد و روزگار خويش را باطل نمي گذارد پس اين اولين درجه تقواست و خداوند متعال ميفرمايد: آن سراي آخرت است كه آن را براي كساني كه قصد برتري طلبي و فساد در زمين را ندارند قرار ميدهيم و سرانجام كار به نفع متقين و پرهيزكاران است .
نقل از جلد ۱ بحارالانوار صفحه ۲۲۴
۲ – تکنیک دوست داشتن نقطه ای ، خطی و مثلثی
چند سال قبل که پسرم معین مقطع دبستان بود گاهی صبح ها پیاده تا مدرسه همراهی اش می کردم . روزی درباره دوست داشتن سوال کرد که با توجه به علاقه ای که به ریاضی داشت بزبان ریاضی پاسخش را دادم. به او گفتم دوست داشتن سه مدل است :
۱ – نقطه ای، ۲ – خطی، ۳ – مثلثی
۱ – مدل نقطه ای : در این روش فرد فقط خودش را دوست دارد و مثال آن شیطان و افراد شرور و معتاد و خودخواه می باشند که همه چیز را فقط برای خودشان می خواهند و حاضرند همه را فدای خود بکنند.
۲ – مدل خطی: در این روش دوست داشتن شرطی است که فرد مخاطبش را بشرطی دوست دارد که او هم متقابلا او را دوست داشته باشد و یا مطابق دلخواه او عمل کند مثلا معلمش را دوست دارد بشرطی که نمره ۲۰ به او بدهد وگرنه دوستش ندارد یا پدرش را دوست دارد بشرطی که پول توجیبی به او بدهد و یا فروشنده سوپر محل را دوست دارد بشرطی که به او تخفیف دهد وگرنه دوستش ندارد و امام رضا علیه اسلام و خداوند را دوست دارم بشرطی که حاجت او را بدهند و خداوند را دوست دارد بشرطی که حاجتش را بدهد که این روش معامله کنندگان است و پسندیده نیست .
۳ – مدل مثلثی: بهترین نوع دوست داشتن است که در آن سه نقطه وجود دارد، من ، مخاطب، و خداوند. به این صورت که من مخاطبم را دوست دارم فقط به خاطر خداوند حتی اگر او مرا دوست نداشته باشد و یا مطابق دلخواه من عمل نکند و در این روش مخاطب من می تواند تمامی مخلوقات خداوند اعم از جماد و نبات و حیوان و انسان را شامل شود.
و اما اجرای دوست داشتن مثلثی خود سه بخش است :
۱ – تخلیه ۲- ابراز ۳ – اثبات :
۱ –مرحله تخلیه ، مصداق شعر زیبایی ،
رسم عاشق نیست با یکدل دو دلبر داشتن یا زجانان یا زجان باید دست برداشتن،
عاشق واقعی ابتدا بایستی در قلبش تخلیه صورت گیرد و حب غیر از معبودش از جمله حب من که از همه حب ها قویتر است از قلب او خارج شود چنانکه وقتی می گوییم لااله الا الله ، ابتدا همه حب ها و معبودها را طرد می کنیم و آنگاه دل لیاقت حضور معبود واقعی یعنی خداوند متعال را پیدا می کند.
۲ – ابراز دوست داشتن : حال که خانه دل از غیر خالی شد زمان دل دادن به معبود واقعی است یعنی به معبودمان بگوئیم که او را دوست داریم و این کار باید همه روزه و بارها تکرار شود نظیر غذا و اکسیژن که برای جسم لازم است ابراز دوست داشتن معبود نیز لازم است مرتبا در طی روز تکرار شود تا مجالی برای ورود غیر خدا به دل پیدا نشود و خانه دل مرتبا از غیر تخلیه گردد .
۳ – اثبات دوست داشتن : دراین مرحله به آنکه دوستش داریم باید این دوست داشتن را اثبات کنیم مثلا اگر به دخترتان گفته اید دوستش دارید و او تقاضای یک خرید را داشته باشد حتما آن را بموقع انجام دهد وگرنه این دوستی اثبات نخواهد شد. در خصوص خداوند متعال و ائمه معصومین نیز چنین است یعنی اگر به خداوند گفته اید دوستش دارید باید آن را اثبات کنید و اثبات آن در خیر رساندن به مخلوقات اوست اما.چگونه ؟
سالها فکر میکردم اثبات این دوست داشتن ماهی دادن به نیازمندان است اما بعدا با خود گفتم باید ماهی گیری به محرومان یاد دهیم یعنی آنها را خودکفا و کارافرین کنیم و کار برایشان درست کنیم و در مراکزی که اشتغال داشتم با تاسیس کمیته حمایت از محرومین هدف باین بود .بعدها مجددا دیدم یک مرحله بالاتری نیز وجود دارد و آن لیاقت دادن به محرومان است که اگر محروم لیاقت پیدا کند در نظام خلقت خداوند هم ماهی کسب خواهد کرد و هم ماهیگیری. و تایید آن آیه ۱۱ سوره مبارکه رعد است که می فرماید: ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم یعنی خداوند سرنوشت اقوام را تغییر نمی دهد مگر اینکه نفوس تغییر کنند یعنی جوامع بر اساس عملکرد آحاد آن طبق عدالت خداوند مستحق نزول رحمت یا نقمت خواهند شد و استناد دیگر آیات ۷ تا ۱۴ سوره مبارکه فجر است که خداوند سه قوم عاد و ثمود و فرعون را در اوج قدرت مثال می زند که براثر طغیان و زیاده روی در فساد مستحق نزول بلا شده و نابود شدند و پیام این ماجرا این است که در هر زمان که بندگان این اقدام را انجام دهند این سرنوشت را خواهند داشت و خداوند با کسی تعارف ندارد و عدالت او همواره در جهان حاکم مطلق بوده و خواهد بود.اما در خیر رسانی به افراد یک نکته ضروری وجود دارد که با یک مثال عرض میشود .بطور مثال اگر در مسیر رانندگی افراد را بصورت صلواتی سوار کنید معمولا بسیار تشکر میکنند که میتواند منجر به شرمندگی مسافر و عجب شما گردد اما میتوانید به او بگویید ” اولا ما انسانها وظیفه داریم نعمت های الهی را شکر کنیم پس من انجام وظیفه می کنم که در قبال خودرویی که به من عطا فرموده شما به مقصد نزدیک کرده یا می رسانم و از طرفی شما هم حتما زمانی و در جایی و برای کسی یا کسانی خیر و عمل صالحی انجام داده اید که اینک من توفیق خدمت به شما را پیدا کردم .با این گفته او در موضع انفعال قرار میگیرد و در اعماق ذهنش جستجو می کند کی و کجا عمل خیری انجام داده و از این به بعد سعی میکند بیشتر خیر رسان دیگران باشد چون نتیجه اش را از طرف شما مشاهده کرده و بعلاوه خود شما نیز با تعریف و تمجید زیادی دچار عجب نمی شوید چرا که رشد عجب منجر به تکبر شده و انسان متکبر جایگاه خوبی نزد خداوند ندارد .این نحوه برخورد و گفتمان را در هر کار خیری که انجام دادید می توانید مطرح کنید که هم دیگران در موضع انفعال قرار گیرند و ترغیب به ادامه کارهای خیر شوند و از طرفی خودمان نیز دچار عجب و بعد تکبر که آفت اعمال حسنه است ، نشویم
ادامه دارد…