۱ – ماجرای دروغ پسر گاندی و عکس العمل تربیتی گاندی
پسر گاندی می گوید:
پدرم کنفرانس یک روزه ای در شهر داشت، از من خواست او را به شهر برسانم، وقتی او را رساندم گفت: ساعت ۰۵:۰۰ همین جا منتظرت هستم تا با هم برگردیم. من از فرصت استفاده کردم، برای خانه خرید کردم، ماشین را به تعمیرگاه بردم، بعد از آن به سینما رفتم. ساعت ۰۵:۳۰ یادم آمد که باید دنبال پدر بروم! وقتی رسیدم ساعت ۰۶:۰۰ شده بود! پدر با نگرانی پرسید:
چرا دیر کردی؟!
با شرمندگی به دروغ گفتم: ماشین حاضر نبود، مجبور شدم منتظر بمانم!
پدرم که قبلا به تعمیرگاه زنگ زده بود گفت:
در روش تربیت من حتما نقصی وجود داشته که به تو اعتماد به نفس لازم را نداده که به من راست بگویی! برای این که بفهمم نقص کار من کجاست این هجده مایل را تا خانه پیاده بر می گردم تا در این مهم فکر کنم! مدت پنج ساعت و نیم پشت سرش اتوموبیل می راندم و پدرم را که به خاطر دروغ احمقانه ای که گفته بودم غرق در ناراحتی و اندوه بود نگاه می کردم! همان جا بود که تصمیم گرفتم دیگر هرگز دروغ نگویم!
این عمل عاری از خشونت پدرم آنقدر نیرومند بود که بعد از گذشت ۸۰ سال از زندگی ام هنوز بدان می اندیشم!!
۲ – ماجرای خود – تربیتی یکی از خدام حرم حضرت رضا علیه السلام
وی تعریف میکرد در سالهای اولیه انقلاب و اوایل جوانی روزی در حال رانندگی با ماشین بنز پدرم در خیابان احمدآباد بودم که نرسیده به فلکه فلسطین دو دختر جوان ناجور توجهم را جلب کرد و جلوی پای آنها ترمز کردم تا سوارشان کنم اما ناگهان به خود آمدم و منصرف شدم و در حالی که دنبالم میدویدند گاز داده و از محل دور شدم ولی جهت تنبیه خودم ماشین را خاموش کرده و شروع به هل دادن آن کردم و مسیر بلوار تلویزیون از میدان فلسطین و تمامی بلوار بعثت و بلوار صدر تا روبروی هتل هایت و ابتدای احمدآباد ، یعنی حدودا ۲٫۵ کیلومتر ، ماشین را هل دادم و زمانی که برخی افراد از جمله چند سرباز ، پیشنهاد و اقدام به کمک میکردند ، ضمن تشکر کمک آنها رد میکردم و با خود میگفتم ماشین عیب ندارد بلکه من عیب دارم و این کار تنبیهی برایم بود تا دیگر از یاد خداوند غافل و اسیر هوای نفس نشوم.
پیروز و موفق و موئد باشید.
سلام و عرض ادب
نوشته ی زیبایی بود
اما این نوشته منسوب به گاندی درست نیست. این یک اتفاق بوده که در یکی از ایالت های آمریکا اتفاق افتاده( دقیق یادم نیست اما سالها پیش خوندمش). داستان هم به صورت کامل نیامده علت عدم حضور پسر سر قرار رفتن به سینما همراه دوست دخترش بوده.
در پناه خدا 🌹🌹🌹
با سلام و تشکر از فرمایشات آن عزیز ، مهمتر از گوینده متن ، خود پیام است که یک اثر تربیتی در مخاطبان ایجاد میکند و مستحضر هستید که اطلاعات زمانی به باور تبدیل میشوند و به تبع آن رفتارهای ناهنجار اصلاح میشوند که به دل بنشینند و حقیر سعی نموده ام به این هدف برسم تا مخاطبان بسوی خوبی ها سوق یابند و رفتار خوب را همه انسانها دوست دارند و به آن احترام میگذارند. با تشکر مجدد و آرزوی سعادت و بهروزی جنابعالی و تمامی انسانها .